!این صفحه فعلن در وضعیت آزمایشی قرار دارد

2013/04/17

مصاحبه­ ی "کمیته جوانان بلژیک"­ با شیلی



مصاحبه­ ی "کمیته جوانان بلژیک"­ با رفیق " میگوئل رایوس میراندا " از سازماندهندگانِ تظاهرات 11 آوریل شیلی
خیابان‌های سانتیاگو در اِشغالِ دانشجویان و دانش ­آموزان؛

پرسش: درود رفیق میگوئل. بابت برگزاری تظاهرات موفق و رادیکالِ چند روزه­ی اخیر در شیلی به‌ویژه تظاهرات 11 آوریل به شما و تمام تظاهرکنندگان تبریک و خسته نباشید می­گوییم. دیدن صحنه­ های مبارزاتی و مارش جوانان در شیلی بسیار شورانگیز بود و انرژی تازه­ای به ما داد. بحث پیرامون اخبار این مبارزه میانِ رفقای کمیته ­ی جوانان بلژیک با استقبال زیادی روبرو شد و مشتاقانه منتظر ادامه ­ی مبارزه و نتایج آن هستیم. لطفاً به­ هر شکلی که امکانش وجود دارد مختصراً خودتان را معرفی کرده و یک شمای کلی از این مبارزه به ما ارائه دهید.
 میگوئل: من میگوئل هستم (نام مستعار)، یکی از ده‌ها دانشجوی اخراجی و نماینده­ ی یکی از گروه‌های کمونیست که به‌همراهِ گروه‌های دیگر از ساز مان‌دهندگانِ اعتراضات است. صحبت ما باهم قطعاً از دریچه­ ی مواضع و مشاهدات من خواهد بود و احتمالاً در تماس با دیگر نمایندگان به‌ویژه آنارشیست‌ها، نکات دیگری یا اظهارنظرهای متفاوتی را خواهید شنید (لبخند).
در مورد این تظاهرات باید بگویم که مبارزات جانانه­ ی آوریل 2013 محصولِ یک دوره تدارک نزدیک به دوساله است و به پشتوانه­ ی مبارزات چندساله­ ی اخیر سازماندهی شد. این مبارزات با سازماندهیِ کامل از سوی تمام نیروهای فعال انجام شد و به­ هیچ عنوان مطابق خبررسانی بی­ بی ­سی، سی­ ان­ ان و فاکس ­نیوز و ... یک حرکت خودبخودی و فورانِ خشمِ کور دانشجویان در برابر افزایش هزینه ­ی تحصیلی و رفرم‌های آموزشی نبود. این مارش بزرگ که حتی در تلویزیون دولتی شیلی نیز اعلام شد که بزرگترین تظاهرات ضددولتی در دو دهه ­ی اخیر در شیلی بود، بعد از چند روز تظاهرات در شهرهای مختلف، با شرکت بیش از 200هزار دانشجو، دانش ­آموز، کارگر و ... در سانتیاگو برگزار شد. ما از حدود دو سال قبل کمپینی را بر علیه رفرم‌های آموزشی دولت و تبعیضِ سرمایه ­دارانه سازماندهی کردیم که امروزه گستره­ ی آن شهرهای بزرگ شیلی را پوشش می­دهد. گروه‌ها و احزاب سیاسی دولتی و غیردولتی بارها این اعتراضات را به نام خود و به نوعی فعالیتِ بازوی جوانانِ خود اعلام کردند، اما واقعیت چیز دیگری بود و کماکان نیز چیز دیگریست! تقریباً تمام سازمان‌های جوانانِ احزاب رادیکال غیردولتی و برخی تشکلات حزب کمونیست شیلی و گروه‌های مختلف آنا رشیست در این کمپین نقش گرفتند، خود من نیز عضو یکی از احزاب غیرقانونی هستم، اما واقعیت این‌ست که این کمپین تبدیل به بلوکی شد که سیاست­ گذاری آن توسط سطحی کاملاً مخفی از سازمان­دهندگان کمونیست و آنارشیست انجام می­شود و بخش علنی و امور اجرایی، حاصل تلاش فعالین جوان تمام جریان‌ها و معترضینِ خشمگین است. ما شاهد حضور افراد و گروه‌هایی که نه دانش ­آموز و نه دانشجو هستند نیز در صفوف خود هستیم. صبر، همدلی و اتحادِ این نیروها سطح یک مبارزه­ ی عادلانه را آن‌چنان ارتقا داده­ است و رادیکالیسم این جنبش به حدی افزایش یافته که انتخاباتِ نوامبر 2013 را تحت ­الشعاع قرار داده است. از هم اکنون نمایندگان رئیس­ جمهور فعلی (سباستین پینِرا) و نمایندگان احزاب دولتی در پی کسب مشروعیت در میان صفوف ما هستند. وزیر کشور نیز در مصاحبه با فاکس ­نیوز تلویحاً به این نکته اشاره کرده بود. 
پرسش: رفیق، شما از یک کمپین دوساله و مبارزات سالهای اخیر گفتید، به ­صورت کلی چه گرایشاتی در جنبش دانشجویی شیلی و در این کمپین موجود هستند؟
میگوئل: بهتر است سؤال را این‌گونه پاسخ دهم که چه تقسیم‌بندی در جنب ش دانشجویی که درواقع "جنبش دانش ­آموزی ـ دانشجویی" است، وجود دارد و سپس بحث در موردِ این کمپین راحت­ تر خواهد بود. جنبش دانشجویی شیلی از دیرباز نوک پیکان مخالفت و مبارزه با دیکتاتوری حاکم بر شیلی و دولت‌های آمریکایی حاکم بر آن بوده و با مرور تاریخچه ­ی مبارزاتیِ آن، از قربانیانِ زیادی چه کمونیست و چه آنارشیست می‌توان نام برد. نقش دانشجویان در دوران آلنده و کودتای پینوشه و دهه­ های بعدی غیرقابل انکار است. تنها جنبشی که در دوران خفقان آرام نشد و کماکان رزمنده و روشنفکر به جامعه ارائه داد، جنبش دانشجویی بود.
این جنبش از قدیم به دو بخش اصلی و کاملاً مجزا تقسیم شده است: بخش اول اقلیتی از طبقه­ ی مرفه و اقشار غنی جامعه هستند که عمدتاً دولت از آن­ها حمایت می‌کند و آن‌ها نیز همراهان سازمان یافته­ ی سیاست‌های آموزشی و اجتماعی دولت هستند. این بخش در سازمان­های دانشجویی و در مدارس سازماندهی شده؛ و با اجازه‌ی دولت امکان برگزاری سمینار و ... در حمایت از طرح‌های دولتی را دارند. نیروهای فاشیست و تشکلات ضدمردمِ بومیِ جنوبِ شیلی ـ‌ خلقِ ماپوچه­- از میان این سازمان­ها شکل می‌گیرند و سالی یکی دوبار بدون اطلاع­رسانی در خیابان رژه می­روند.
بخش دوم که اکثریتِ دانشجویان و دانش ­آموزان شیلیایی را شامل می­شود، از اقشار فقیر و متوسطِ روبه پایین جامعه هستند و طرح­های دولتی همیشه به زیان و محرومیتِ آن­ها تمام می­شود. این بخش از تشکلات دولتی محرومند و سنتاً در شیلی به شکل اوتونوم تشکیل شده و با حمایت احزاب و گروه­های کمونیستی به فعالیت می­پردازند. از دوران بعد از کودتای پینوشه و به­ویژه دهه­ی 90 گروههای مختلف آنارشیست نیز خود را گسترش داده­اند و کلاً ایده­ی آنارشیسم در اثر افولِ مبارزات کمونیستی، شکست "راه درخشان در پرو" و فروریختنِ دیوار برلین و همراهی حزب کمونیست شیلی با دولت؛ تقویت شد. ابتکارعملِ فعالیت‌های این بخشِ جنبش دانشجویی‌ ـ‌ دانش­آموزی را کمونیست­ها و آنارشیست­ها در دست دارند. هرچند که امروزه و از سال‌های 2006 به این‌سو گرایشاتِ محیط زیستی، حقوق بشری، حمایت از زندانیان سیاسی و ... از احزاب سنتی و دولتی جدا شده و در جبهه ی ما –مخالفین- قرار گرفته­اند، اما به لحاظ سیاست و نقشه این کمونیست­ها و آنارشیست ­های جوان هستند که فعالند. به لحاظ سازمان­  یافتگی، آنارشیست­ها گستره­ ی بیشتری دارند و سپس تشکلات نوین چپ، کمونیستی و برخی تشکلاتی که از سوی احزاب انقلابی و غیرقانونی حمایت می­شوند قرار دارند. این گستره ­ی گرایشات باعث می­شود که رسانه­های بزرگ دولتی ـ‌ چه داخلی و چه بین­ المللی ـ نام­هایی کم خطر و منطبق بر شرایط بحرانی دنیا را برای این مبارزات برگزینند، مانند "انقلاب پنگوئن، زمستان شیلی، جنبش نیاز و ..." اما گروه­ های کمونیستی و برخی آنارشیست­ها اسامی دیگری را بر روی باندرول­ها و تراکت­ها و صفحات اینترنتی خود اعلام می­کنند که هرچند همه ­گیر  می­شود، اما هرگز از سوی رسانه­ ها اعلام نمی‌شود، نام­هایی مانند "جنبش شیلیِ سرخ"، "سرخ و سیاه"، "زاپاتیست‌ها"، "رزمِ سرخ"، "خلق مسلح" و ... . این اسامی در بزرگترین تظاهرات‌ سال‌های 2011 و 2012 بکار رفتند و "خلق مسلح" در تظاهرات اخیر آوریلِ 2013 به شکلی گسترده و متحدانه از سوی آنارشیست­ها و کمونیست­ها و برخی گروه­های دیگر به عنوانِ امضای فراخوان­ها، باندرول­ها و پلاکاردها استفاده شد. با این توضیحات راحت است که بگویم بعد از اعتراضاتِ متعددی که از سوی سازمان­ ها و گروه­های مختلف سازماندهی شده بود، در سال 2011 یک مبارزه­ ی متحدانه را به­پیش بردیم که با همکاری حداکثری آنارشیست­ها و کمونیست­ها انجام شد. سپس چون دامنه­ی این مبارزه به شورش­های شبانه در محلات فقیر کشیده شده بود، دولت خواهان  مذاکره شد. برخی نمایندگان  رفرمیست وارد بازی مذاکره با دولت شدند که بی­ نتیجه بود. در همان اوضاع و احوال بود که طرح این کمپین پیش ­گذاشته شد و با استقبال آنارشیست­ها و اکثر گروه­های کمونیست قرار گرفت.
پرسش: جنبش دانشجویی در شیلی واقعاً میلیتانت است. همانطور که توضیح دادید؛ در دوره­ های تاریخی مهمی نقش ایفا کرده است. بسیار گفته می­شود که این اعتراضات فقط صنفی بوده و ربطی به تغییر مناسبات پایه ­ای و اجتماعی ندارد. برخی اظهارنظرها آن را صرفاً مربوط به دانشجویان و دانش­آموزان دانسته و مرزهای آن را تنگ می­کنند. حتی بسیاری از کمونیست‌ها، علاقه­ ای به دنبال کردن و انعکاس اخبار مبارزاتی این‌چنینی ندارند، سؤال این ا‌ست که مبارزات سال­های اخیر بر چه اساسی شکل گرفته‌اند؟ چه تضادهایی در به ­راه افتادن این جنبش مؤثر بوده­ اند؟
میگوئل: شیلی از قدیم و از زمان تاسیس دانشگاه­ها در این کشور دارای یک جنبش دانشجویی کاملاً سیاسی و رزمنده است. این خصوصیت جنبش دانشجویی در بسیاری از کشورهاست و نمونه‌های مه 68 در اروپا، سال‌های 60 و 70 در آمریکا، تین­  آن­ من در چین، در شرایط بحرانی در کشور شما ایران و امروزه در شمال آفریقا از این جمله­ اند اما شیلی جز معدود کشورهایی ا‌ست که فعالین جنبش دانشجوییِ آن در تحولات تاریخ معاصر این کشور نقشِ تعیین‌کننده داشته­ اند. جنبش دانشجویی شیلی در آمریکای لاتین را بعنوان مرکز تربیت کادرهای کمونیست و چریک­های رزمنده می­شناسند. پینوشه یک سخنرانی معروف دارد که پیش از آغاز رفرمهای آموزشیِ آن دوران خطاب به ارتش گفته بود: "اگر مراکز فکررسانی و تامین نیروی چریک­ها را پاک­سازی کنید، کنترل محله­ ها و کوهستان­ها کاری ندارد!". حزب کمونیست پروشورویِ شیلی و حزب سوسیالیست شیلی ـ حزب آلنده – ۸۰ درصد کادرهایشان دانشجویان و اساتید دانشگاه بودند و "جنبش جوانان کمونیست شیلی" که ه نوز به شکلِ جدی فعال است، محصول دانشگاه هستند. جنبش "میر" که در دهه­های قبل مبارزه‌‌ی مسلحانه‌ی مهمی را در محله‌های فقیرنشین و کارخانه‌های شیلی سازمان داد، به‌طور مشخص از تشکلات دانشجویی بوجود آمد. احزاب و سازمان‌های نوین امروز هم کماکان از این پایگاه برای ایجاد و تجهیز خود بهره می­برند. یکی از پایه­ ای‌ترین دلایل محدود کردن تحصیل اقشار فقیر در دانشگاهها نیز همین موضوع است. اقشار فقیر شیلیایی عمدتاً در دانشگاه کمونیست ـ و امروزه کمونیست و آنارشیست- شده و سر به شورش برمی­ دارند و متشکل می­شوند. البته باید باین نکته توجه دهیم که تفاوت مهمی میان جنبش دانشجویی سالهای اخیر در شیلی با دهه‌های قبل وجود دارد. جنبش دانشجویی و بویژه بخش سازمانده آن که آنارشیست­ها و کمونیست­ها هستند، برعکس دهه‌های 60 و 70 دارای پشتوانه­ ی فکری و لجستیکیِ احزاب صاحب نفوذ و قوی چپ نیستند. سیاست­های این نیروها عمدتاً رایج و طرح­ هایشان اکثراً قدیمی هستند و قابلیت بسیج کردنِ جوانان در برابر طرح­ها و سیاست­های راست­ها را ندارند. اوضاع دنیا و شیلی هم تغییر کرده، و ما مؤلفه­ های جدیدی را در حل تضاد اصلی بورژوازی و پرولتاریا دخیل می­دانیم. امروزه بخشی از کارگران شیلیایی عضو سندیکاهای راست ـ بخوانید فاشیست!- هستند و در برخی مبارزات عامل عدم همراهیِ سایر کارگران با ما می­شوند. در برخی خیابان­های کارگرنشینِ سانتیاگو که کارگرانِ آن در سندیکای دموکرات-مسیحی متشکل هستند؛ به‌طرف دخترانِ فعال در بخش زنان ما سنگ پرتاب می­کنند. وضعیت شهر سانتیاگو بعنوان مرکزِ سنتیِ اعتراضات نیز بسیار عوض شده؛ بعد از دهه­ی 70 و متعاقب جاری شدن سیاست­های نئولیبرالی در شیلی بعنوان اولین مدل این سیاستِ جهانی زیرساخت­های شهری سانتیاگو همانند شهرهای بزرگ جهان شده و مراکز صنعتی و در نتیجه کارگران و کارمندان نزدیک سانتیاگو نیستند، کارگاه­های صنعتی زیادی که در ا طراف سانتیاگو بودند و تا دهه­های قبل محل اصلیِ تبلیغ و ترویج کمونیست­ها و جذب نیرو بودند تعطیل و فَنس­کشی شده­اند یا تبدیل به مراکز تحت کنترل و خالی از سکنه­ و کارگاه­های متروکی شده­اند که زیر طرح­های شهری آینده قرار گرفته‌اند، بخش اداری و خدماتی گسترش یافته و شهر سانتیاگو بافتِ ظاهریِ نسبتاً تمیز و مرفهی دارد و میلیون­ها فقیر و توده­های کارگر در حواشی شهر یا در شهرک­های نزدیک به سانتیاگو ساکنند که برای رسیدن به مراکز اصلی شهر باید بیش از 2 ساعت زمان بگذارند! مراکز عظیمِ خرید و مجتمع­های تفریحی که در اطراف سانتیاگو احداث شده بازهم رجوع فقرا به مراکز اصلی را کمتر و محدودتر می­کند. از این موارد که بگذریم، موقعیت ضعیفِ چپ انقلابی در دنیا بر رشد چپ­ها در شیلی نیز تاثیر زیادی گذاشته است. گرایشاتِ غیررزمنده، اتحادهای بدون مرکزیت با شعارهای "بدون رهبر" یا "بدون سلسله مراتب" نیز امروزه در دنیا و در میانِ اپوزیسیونِ شیلی دست بالا را دارند و... تمام این موارد نشان می­دهند که چرا جنبش دانشجویی فعلی در شیلی تفاوت زیادی با گذشته دارد.
یک مورد دیگر که درسهای مهمی برای ما کمونیست­ها داشت این بود که در زمان اشغالِ اکثر شهرهای بزرگ دنیا توسط "جنبش اشغال" (اکوپای) که یک مبارزه­ی رزمنده و مهم را با دست تکان دادن­های سمبلیک به دست جریان رایج سپرد، چنین جنبشی در شیلی پایه نگرفت! هنوز در میان ج وانان و حتی آنارشیست­های ضدحزب شیلیایی عنصر سازماندهی و سازمان­یافتگی و کار مخفی به شدت قوی و مورد توجه است. این مورد برای مبارزه­ی امروز و آینده­ی ما اهمیت زیادی دارد. شاید به این لحاظ بتوانیم پیوندی را با دهه­ های قبل ردیابی کنیم که ماهیت دشمن برای مبارزین روشن است و نباید با فعالیت در فضاهای خودبه‌خودی ایجاد شده در آنها غرق شویم. می‌توان با جرأت گفت که حضور دختران و زنان جوان در مبارزات سال­های اخیر نیز به نسبت دهه­ های قبل متفاوت است،  امروزه بخش­های مهمی از رهبری مبارزات توسط آن­ها انجام می­شود که با دوران قبل تفاوت آشکار دارد. تغییر مناسبات زندگی شهری، مبارزه زنان با مچیسمِ سنتی در آمریکای لاتین و حضور پُرتعداد دختران در مراکز آموزشی می­ تواند از دلایل این امر باشد. اما به طور قاطع باید گفت که مبارزه‌ی جنبش دانشجویی امروزِ شیلی دارای مختصات جدیدی و بر بستر تضادهای پیچیده­ تری قرار گرفته است. اگرچه تضاد با سرمایه­ داری بحران­ زده در سطح گلوبال کماکان عمده است اما موضوعاتی در میان هستند که در سطوح بالای دولتی نیز محل نزاع جریانات هستند؛ از جمله همجنس ­گرایان، خلق تحت ستم ماپوچه، ساختارهای آموزشی و محرومیت بخش بزرگی از جامعه از تحصیلات عالی و بیکاریِ روزافزونِ جوانان و ... مبارزات سالهای اخیر بر بستر چنین تضادهایی شکل گرفت و تا امروز رشد پیدا کرده است.
پرسش: بعد از این توضیحات و پیشرفت مبارزه  بر این اساس، قطعاً شما خواست‌های مشخصی دارید که بیانگر منافع اکثریت دانشجویان و دانش آموزان و احتمالاً اکثریت مردم شیلی است. عمده­ ترین مطالبات شما چه هستند؟
میگوئل: پاسخ به این سؤال نیاز به یک مقدمه­ ی کوتاه دارد. بعد از اعلام و اجرای برخی رفرم‌های دولتی در سال‌های 2005 و 2006 اعتراضات کور و پراکنده­ای در دانشگاه‌های سانتیاگو و چند شهر دیگر شکل گرفت که به‌تدریج و با ارتباطاتی که برقرار شد یک مبارزه­ی بزرگ را رقم زد. این مبارزات و کش و قوسِ اجرای سیاست‌های رفرم تا 2010 ادامه داشت که دولت بازی مذاکره با نمایندگان دانشجویان را براه انداخت. مانند همه جا نمایندگان خودخوانده و بازوان حزب کمونیستِ رفرمیستِ شیلی به پای مذاکره رفتند که بدون نتیجه بود و اعتراضات ادامه پیدا کرد. در این سال بعد از چند ماه کار مداوم و سفرهای مختلف و برقراری ارتباطاتِ گسترده با فعالین موفق شدیم برنامه‌ی بزرگ ماه مه 2011 را برگزار کنیم. سازماندهی این کار کاملاً مخفی بود و توسط آنارشیست‌ها و کمونیست‌های انقلابی و برخی سندیکالیست‌های قدیمی انجام شد. با این روش توانستیم بخشهایی از کارگران، کارمندان و کشاورزان را برای این اعتراض بسیج کنیم. بخش علنیِ کار ما این بود که با اجازه­ ی پلیس برای ماه مه، تشکیل بلوک‌های مستقل و کارگاه‌های بحث و جدل و ... نیز تدارک ببینیم. عمدتاً نیروهایی که در کار مخفی نبودند یا تمایلی به رادیکالیزه شدن مبارزه نداشتند در این بخش فعال شدند ولی مبارزه را رها نکردند. ما بعد از ماه‌ها بحث با سندیکالیست‌ها و کارگرانِ فعال و مبارز توانستیم بلوک اعتراضی بزرگی شکل دهیم که بسیار فراتر از توان و انتظار ما بود. ما برای خواست تحصیل رایگان، اختصاص بودجه به مراکز آموزشی عمومی و افشای سیاست‌های آموزشی دولت به پای اعتراض رفته بودیم و در نهایت این مبارزه با خواست‌های کارگران و دیگر اقشار گره خورد. ما توانستیم این مبارزات را به مبارزات دانشجویان و کارگران اسپانیایی در میدان خورشید و برخی مبارزات بهار عربی نیز پیوند دهیم. ولی مهمترین حامی بین­ المللی ما جنبش دانشجویی کانادا بود. در بیانیه­ ی نهایی ما بخشی به پیوند انترناسیونالیستی ما با مبارزات سایر محرومان و جوانانِ کشورهای فوق اختصاص یافته بود. این بیانیه در ماه مه 2011 به امضای مشترک بلوک دانشجویان و دانش­آموزانِ انقلابی، کارگران پروژه­ ی سدسازی، کارگران معدن، کارگران اخراجی صنعت گاز شیلی و نمایندگانِ کارگران حمل و نقل سانتیاگو رسید و منتشر شد. در ضمن با این بیانیه، ما موجودیتِ "کنفدراسیونی از فدراسیون‌های دانشجویان و دانش­آموزان شیلی" را که بدنه­ ی آن از دانشجویان دانشگاه‌های دولتی و دانش­آموزان مدارس عمومی شیلی تشکیل شده بود را هم رسماً معرفی کردیم و به عنوان تنها تریبونِ مذاکره یا اعلام خبر، بیانیه و اعلام مواضع جنبش اعلام کردیم که تا زمانی که فدراسیون‌ها در اتحاد با هم باشند رسمیت خواهد داشت.
مطالبات ما شامل موارد زیر بود:
-          افزایش حمایت‌های دولت از دانشگاه‌های عمومی با افزایش بودجه­ ی آموزشی
-          تغییر متد آموزشی و تغییر شیوه­ ی برگزاری امتحان‌ها در مدارس و دانشگاه
-          آموزش عمومی رایگان تا بالاترین سطوح بدون فشار به وضعیت اقتصادی خانوادگی
-          ایجاد مؤسسات نظارتی غیردولتی توسط اساتید و دانشجویان در کنار مؤسسات نظارتی دولتی برای بررسی کیفیت آموزش، تخصیص بودجه و تغییر قوانین آموزشی و ...
-          ترکیب نمایندگان معترضین با گروه برنامه­ریزی آموزشی برای تغییر اساسیِ محتوای آموزشی در سطوح مختلف مدارس و مراکز آموزش عالی
-          تأسیس یک دانشگاه ویژه­ که به شناسایی، معرفی و ... خلق تحت ستم ماپوچه یاری رساند. (در متن نهایی خلق ماپوچه و دیگر خلق‌های تحت ستم ذکر شد)
-          ایجاد دانشگاه‌های آلترناتیو در مراکز آموزشی و اماکن عمومی بدون دخالت دولت و با ابتکارعمل فعالین
-          کاهش و حذف بودجه­ی کلیسای کاتولیک شیلی و ممانعت از دخالت این نهاد مذهبی در امر آموزش
-          ایجادِ سمینارهای ویژه برای کارگران، کارمندان و والدین در محل دانشگاه‌ها و مدارس توسط فعالین جنبش و برگزاری سمینارهای مشابه در محل کارخانه­ها و ادارات برای دانشجویان و دانش آموزان
-          عدم ممانعت از ارتباط دانشجویان با کارگران و کارمندان که تبارز آینده­ی دانشجویان و سیاست‌های آموزشی هستند.
پرسش: همانطور که می­دانید در بین فعالین چپ و کمونیست و جوانان رادیکالِ ایرانی تلاش­های زیادی برای مبارزه بر علیه رژیم اسلامی حاکم بر ایران و برهم زدنِ مناسبات سرمایه­داری انجام می­شود. گرایشات مختلف چپ در ایران تلاش می­کنند تا به نوعی بتوانند به مقوله­ی اتحاد، تشکیل بلوکِ مبارزاتی، جبهه و اشکال مختلف همکاری پاسخ دهند. البته این کار آسان نیست و در موارد متعددی به سرعت وارد فازهای سکتاریسم یا همه­باهمی می­شود و بااینکه وضعیت سیاسیِ ایران با تضادهای حاد و مهمی درهم تنیده شده ولی این امکان تا اکنون به شکلی موثر فراهم نشده است. تشکلات و نیروهای معدودی از نسل ما همت می­کنند تا بتوانند الگوهای مناسبی را به فضای مبارزاتی جامعه معرفی کنند و در این راه از طرق مختلف مثل نشریه، صفحات اینترنتی و ... فعال هستند، اما مسأله­ی دست بردن به واقعیات و حضور در خیابان کماکان دور از دسترس است. به­عنوان مثال کلکتیو ما در بلژیک به پای مشارکت در ساخت یک فدراسیون جوانان انقلابی با گرایشات دیگر رفت، ما وارد فاز تدارک شدیم، زمان زیادی صرف کردیم و حتی تشکلی نیز ایجاد کردیم. با اینکه این پروسه برای فعالینِ جنبش حاوی درس‌های ارزشمندی بود ولی نتیجه­­ی روبه­جلویی برای نمونه­سازی در یک جنبش و در سطح کلان نداشت. با این توضیحات شاید بجا باشد که بپرسیم تا چه حد با فعالیت جوانان کمونیست و رادیکال ایرانی آشنا هستید؟ آیا با فضای سیاسی و تضادهای مبارزاتی ما آشنا هستید؟
میگوئل: من از طریق شما و پراتیکِ کلکتیو فعالتان با برخی از دستاوردهای جوانان کمونیست ایران در تبعید و برخی پراتیک­ها در داخل ایران آشنا هستم، ولی صحنه­ی فعالیت دانشجویان و جوانان در داخل ایران قطعاً تفاوت زیادی دارد و با مشکلات بسیار بیشتری از شیلی همراه است. دولت تئوکراتیک ایران مساله­ی بزرگی است که صحنه را ناروشن باقی می­گذارد و نقش سرمایه­داریِ جهانی را در تحولات ایران برای فعالین کمرنگ می­کند یا آنقدر این نقش برای فعالین پررنگ می­شود که خطر این دولت سرمایه­داری را نمی­بینند. تحولات دوران بعد از انتخابات 2009 نیز بازهم این را برجسته کرد، همانطور که در دوره­ی انقلاب 1979 وجود داشت. متاسفانه در میانِ جوانان نسل جدید اطلاعات زیادی از مبارزات کشورهای دیگر به­صورت زنده وجود ندارد و عمدتاً اخبار و ارتباطات از طریق اینترنت است، برخلاف گذشته که ارتباطات زنده بود. قطعاً این موضوع از سوی جوانان ایرانی در مورد آمریکای لاتین نیز صادق است. در هرحال از مباحث قبلی میانِ ما و بررسی اخبار روز، چیز بیشتری برای گفتن ندارم و مطمئن هستم که موضعی ناقص است. اما فکر می­کنم که فعالیت جوانان کمونیست ایرانی در خارج از ایران می­تواند بسیار موثر باشد. نظر من این­ست که شناخت و کسب مدل‌های مختلف سازمان­دهی و سازمان­یابی با شرکت در مبارزه­ی طبقاتی جوامع محل زیستِ شما، ارتباط مستمر با فعالینِ کمونیست و آنارشیست به‌ویژه جوانان و مبارزان امروز این جنبش‌ها، تماس با آن‌هایی که در خیابان هستند و در محافل بحث و مطالعه درگیر می­شوند، نقش گرفتن به عنوان فعالین انترناسیونالیست در این مبارزات کمک زیادی به کسب تجربه و انتقال آن به مبارزه­ی جاری طبقاتی در داخل ایران می­کند. انتشارِ نشریات رادیکال کاری ارزشمند است و ما نیز بی­صبرانه خواهان اطلاع­یافتن از مباحث جاری در میان فعالین رادیکالِ ایرانی هستیم. حمایت انترناسیونالیستی در هرکجای دنیا از مبارزات عادلانه­ی مردمی می­تواند نقش موثری در شناسایی ما به همدیگر داشته باشد و پیوند میانِ ما را فراتر از فراخوان‌های اینترنتی نشان دهد. امیدوارم به‌زودی ارتباطات بیشتری با فعالین ایرانی به‌ویژه جوانان کمونیست و رادیکال داشته باشیم تا درس‌های مبارزاتی شما را در خیابان‌های شیلی بکار بندیم.

از شما ممنونیم و همبستگی انترناسیونالیستیِ خود را با شما اعلام می­کنیم و قطعاً اخبار مبارزاتی دانشجویان شیلیایی برای ما درس‌ها و ارزشهای زیادی به همراه خواهد داشت و پرسش‌های زیادی را نیز برای ما طرح خواهد کرد. تلاش می­کنیم که این صحبت کوتاه به شکل متن در اختیار جنبش مبارزاتی ایران و فعالین چپ و رادیکال آن قرار بگیرد و شاید به‌زودی ارتباطات بیشتری با فعالین ایرانی بگیرید.
زنده باد همبستگی انترناسیونالیستی
تصاویر منتشرشده مربوط به تظاهرات 11 آوریل 2013 و برخی مربوط به سال قبل هستند.
شهاب سیروان – کمیته ­ی جوانان بلژیک2013-04-17

کمیته جوانان بلژیک
facebook.com/committeebe







 










 

2013/04/15

پخش فیلم " کابوس داروین " در بروکسل

پخش فیلم " کابوس داروین " در بروکسل
جمعه 19 آوریل 2013 ساعت 18 در مجتمع فرهنگی پیانوفابریک
پس از تماشای فیلم، بحث ما حولِ گلوبالیزاسیون و تاثیرات آن بر اکوسیستم خواهد بود

2013/04/01

مارش همبستگی با مهاجرین و بدون برگه اقامت

اولین روز از راهپیمایی برای مهاجرین و افراد بدون برگه اقامت
شنبه 6 آوریل ساعت 12، استارت از مقابل کمپ پناهنده گیِ "پتیت شاتوpetit château"
 آدرس: Boulevard du  9ème de ligne, 27 – 1000 Bruxelles
مارش همبستگی با مهاجرین و افراد بدون برگه اقامت که با در اعتراض به سیاست های اروپایی اداره مهاجرت است، حرکت خود را شروع کرده است. این اعتراض زنجیره ای که با ابتکار عمل افراد و گروه های چپ، آنارشیست، آنتی فای بلژیک و رفقای کمیته جوانان بلژیک شکل گرفته برای ادامه راه به همبستگی انترناسیونالیستی نیاز دارد. این راهپیمایی بعد از اجرا در چندین شهر بزرگ بلژیک مانند: بروکسل - گنت - آنتورپ - لیِژ - مِخِلن - لوون - لوون لا نوو- سنت نیکولاس ایده ی فراروی از مرزهای بلژیک را دارد.
برنامه 6 آوریل: راهپیمایی بعد از گذر از برابر وزارت مهاجرین و اتباع بیگانه به سمت بُرج میدی خواهد رفت و ساعت 15 آنجا خواهیم بود و سخنرانی و بحث خواهیم داشت. از علاقه مندانی که مشتاق دانستن، سهم گرفتن در راهپیمایی 6 آوریل، برنامه ریزی های بعدی در بروکسل و ادامه ی راهپیمایی در شهرهای دیگر هستند دعوت می کنیم که ساعت 10 صبح روز 5 آوریل در این آدرس باشند:
salle Anker (rue Marcq 25, 1000 Bruxelles) à côté de la place sainte-catherine
به وبسایت "مارش همبستگی" بروید و اطلاعات دیگر را مشاهده کنید: